جریان زندگی در تمدن مارلیک-دیلمان
بررسی اشیای به دست آمده از گورهای متعدد در تپه مارلیک نشان میدهد که در این ناحیه یک طبقه برتر که احتمالن ضمن آنکه صاحب احشام زیادی بوده، فرمانده و سالارجنگ نیز بوده و به اعتبار قدرت نظامی و تامین امنیت ساکنان، بر آنان سروری میکرده.
وجود ابزار و آلات جنگی پرشمار در گورها نشانه آن است که اکثر افراد دستکم وظیفه دفاع نیز به عهده داشتهاند.
طبقه برتر که در گورهای طبقاتی مارلیک نیز به خوبی هویداست، مازاد محصول را که عمده آن به صورت دام و احشام بوده تصاحب میکرده است. اما به یقین میتوان گفت که این مازاد به اندازهای نبوده است تا به هستی یافتن شهر و یا شهرهایی بینجامد. شاید بتوان این تمدن را تمدن بیشهر نامید که از اندک بودن مازاد محصول ناشی میشد.
در خصوص سطح تکنیک، هنر و صنعت این تمدن تناقضهای قابل توجهی دیده شده است. به عنوان مثال به رغم پیدا شدن ابزار و آلاتی که در برخی از آنها نظیر جام طلای مارلیک هنر بسیار پیشرفتهای به کار رفته، اما ساخت معماری گورها بسیار ابتدائی و سنگها به صورتی کاملن خشن و بدون صیقلکاری با ملات گِل چیده شدهاند.
اگر این گورها را با ارامگاههای پادشاهان مصر در هزارسال قبل از آن مقایسه کنیم، متوجه این نکته میشویم که حاکمان این ناحیه فاقد یک فرهنگ یکجانشینی بودند که عمومن از توسعه کشاورزی حاصل میشود.
آنگونه که هنرمندان این ناحیه نشان میدهند، دام بزرگ یعنی به طور مشخص گاو، نقش پراهمیتی در اقتصاد دامداری ایفا میکرد. هنرمندان تمدن مارلیک-دیلمان گویا تمایل داشتند تمام هنر و تکنیک خود را صرف ساخت این موجود بهرهده برای انسان کنند. اگر مجسمههای ساخته شده انسان و گاو در تمدن این ناحیه را از نظر دقت و ظرافتی که هنرمند در طراحی و ساخت آن به خرج داده با هم مقایسه کنیم، به وضوح میبینینم که هنرمند برای ساخت مجسمه گاو که در زندگی این ناحیه اهمیتی بسیار داشته، هنر و ذوق بیشتری به خرج داده است.
کشاورزی در این ناحیه در دوره آهن رواج داشت. دستکم با پیدا شدن سه گاوآهن به سبک و سیاق امروزی آن نشان میدهد که مردم این ناحیه زمین را با گاو کشت میکردند [شخم میزدند] و سپس دانه میکاشتند. اما میتوانیم حدس بزنیم که آنها کشاورزان ماهری نبودند. زیرا زمین کشاورزی زیادی در این پهنه ناهموار یافت نمیشد.
نویسنده: دکتر ناصر عظیمی دوبخشری (از نشریهی گیلهوا)